مصوبه اخیر " شورای عالی انقلاب فرهنگی " درباره انتصاب اعضای فرهنگستان های کشور از سوی این شورا - که ریاست آن را رییس دولت بر عهده دارد - و نیز اظهارات اخیر رییس دولت دهم درباره به زیر مجموعه گرفتن مدیریت متروی تهران از سوی دولت ، از جمله اقدامات هفته اخیر دولتی است که بنا به ادعای خود و نیز اسناد بالا دستی نظام موظف به آزاد سازی اقتصادی و کاهش تصدی گری های دولتی است .
در چنین شرایطی باید دولتیان به این مساله بیندیشند که این سیاست آنها تا چه میزان با سیاست های کلان نظام و اسناد بالادستی – سند چشم انداز و اصل 44 قانون اساسی – مطابقت دارد؟
حال سوال ما از رییس محترم دولت این است که آیا می توان از سویی سخن از آزاد سازی و کم کردن حجم و کاهش تصدی گری دولت سخن گفت و خود را موظف به اجرای اصل 44 قانون اساسی دانست و از سوی دیگر در سودای افزودن بخش هایی دیگر از نهادها و دستگاه ها ی عمومی به زیر مجموعه دولت بود؟
در این صورت دولت محترم چگونه می تواند اقدامات اخیر را برای افکار عمومی توجیه کند و به افکار عمومی بباوراند که دولت در پی کوچک سازی خود و کاستن از حجم تصدی گری است ؟دولت از یک سو شرکت های بزرگی مانند مخابرات را در قالب خصوصی سازی واگذار می کند و از دیگر سو ، سودای مدیریت مستقیم مترو و دولتی سازی فرهنگستان ها دارد و آیا با این گونه اقدامات و تصمیمات " ضد و نقیض " ، نمی توان این برداشت را نمود که فقدان یک استراتژی هماهنگ و منسجم برای اداره کشور مشهود است؟
این ها سوالاتی هستند که افکار عمومی با آن مواجهند و خواستار پاسخگویی شفاف و منطق مدار به این سوال اند که چگونه می توان با دستی ، ساز خصوصی سازی را نواخت و با دست دیگر ساز افزایش تصدی گری دولت بر دیگر نهادها و بخش های اقتصادی و اجتماعی را کوک کرد ؟
۱ نظر:
ریشه ها(2)...
______________
از آنجا که ابهامات درباره ی مطلب اخیرم بسیار زیاد بوده در نتیجه تصمیم به نوشتن یک مطلب دیگر با نگاهی اجمالی تر به این مقوله گرفتم.
برخی از دوستان عنوان کرده بودند که اسلام دینی کامل و بی عیب نقص است و برای اثبات صحبت های خود هم دلایلی ذکر کرده بودند در این مطلب کلیه ی دلایل خود را برای رد کردن دین اذعان خواهم داشت.
کنکاشی در دین و اثر آن بر آینده جنبش سبز ایران
خط خطی من در 24 ابان
ارسال یک نظر